در 2 روز گذشته چند فيلم خارجي از شبكههاي مختلف تلويزيون پخش شد كه معروفترين آنها «گنگسترهاي آمريكايي» و «دشمنان ملت» بود كه در آنها بازيگران معروفي مانند دنزل واشنگتن، راسل كرو و جاني دپ ايفاي نقش ميكنند.
هر دو فيلم به نوعي درباره آدمكشهاي آمريكايي است كه براي تغيير طبقه اجتماعي خود دست به كارهاي خلاف ميزنند.
اما اين حركت آنها آنقدر بُعد وسيعي به خود ميگيرد كه باعث به وجود آمدن تغييراتي در سطح اجتماع و حتي سياست ميشود. آدمهايي كه در اين فيلمها به تصوير كشيده شدهاند، نماد بيروني دارند و در تاريخ معاصر آمريكا جريانساز بودهاند. اين شخصيتها به سينما راه يافتهاند تا از طريق فيلم در ذهن مردم آمريكا بمانند.
اين نشان ميدهد كه مردم آن طرف مرزها خيلي بيشتر از ما به تاثير سينما و فيلم واقف هستند و از ظرفيتي كه در اختيار دارند بيشترين استفاده را ميكنند.
ما از اولين مردماني هستيم كه صاحب سينما شديم؛ اما به هزاران دليل سينما از همان اول بيشتر براي ما حكم يك وسيله سرگرمكننده دارد. هيچوقت سينما و فيلمهايش در كشور ما جريانساز نبودهاند. اما تلويزيون از همان ابتداي راهاندازي اهداف بزرگتري را براي خود تعريف كرد كه يكي از مهمترين آنها آموزش بود. البته منظور از آموزش، پيامرساني غيرمستقيم از طريق برنامهسازي نيست، بلكه آموزش نيروي انساني است، نيرويي كه حتي توانست از سينما هم حمايت كند.
سريالسازي در تلويزيون همواره بهگونهاي بوده كه انتقال بخشي از تاريخ عمومي ـ اجتماعي و تاريخ مذهبي به آيندگان را به عهده گرفته است. البته تلويزيون در اين بازخواني تاريخي همواره اين نكته را يادآوري كرده كه سريالهاي تاريخي، كاملا منطبق با تاريخ واقعي و مكتوب نيستند، بلكه دراماتيزه شدهاند و از فيلتر ذهني نويسنده و كارگردان عبور كردهاند. اما همين آثار، كدهاي خوبي را در اختيار علاقهمندان تاريخ قرار دادهاند تا آنها بتوانند مسير مطالعات تاريخي خود را بهتر رصد كنند. مشخصترين مثالي كه در اين زمينه ميتوان به آن اشاره كرد، سريال مختارنامه است كه در حال حاضر از شبكه يك سيما در حال پخش است. مختارنامه يك سريال تصويري است اما باعث شده موجي از تحقيقات مذهبي در جامعه فرهنگي و عمومي شكل بگيرد.حالا بسياري از كارشناسان، سايتهاي رايانهاي و نشريات مكتوب را به محلي براي ارائه انديشههاي خود درباره تشيع و قيام امام حسين(ع) تبديل كردهاند.
اگر تا قبل از پخش سريال مختارنامه فقط چند نفر از ياران امام حسين(ع) براي عموم مردم شناخته شده بودند،حالا هم عموم مردم و هم تحصيلكردهها، ياران امام و حتي دشمنان او را ميشناسند و اطلاعات خوبي راجع به آنان دارند. اين شخصيتها شايد فقط چند پلان از سريال مختارنامه را به خود اختصاص داده باشند، اما همين تصويرسازي محدود از آنان باعث شده تا اطلاعات زيادي درباره آنها روي سايتهاي اينترنتي و نشريات مكتوب منتشر شود.
بنابراين ميتوان گفت كه سريال مختارنامه باعث ايجاد موج اطلاعرساني درباره تاريخ اسلام و تشيع در جامعه شده است.
اگر به عقبتر برگرديم سريالهايي مانند كيف انگليسي(سيد ضياءالدين دري) و كارآگاه علوي(حسن هدايت) باعث شدند موجي از اطلاعات تاريخي و اجتماعي درباره تاريخ معاصر ايران در بين عموم مردم رد و بدل شود كه البته رسانههاي مكتوب با نقد و بررسي و گفتوگو با عوامل سازنده و كارشناسان تاريخي مسير حركت اين موج را هموارتر كردند.
از سريالهاي تلويزيوني كه بگذريم به تلهفيلمهاي تلويزيوني ميرسيم كه در حال حاضر جاي پخش فيلمهاي سينمايي را در تلويزيون گرفتهاند. اين فيلمها هرچند پخش محدودي دارند و بهترين آنها شايد فقط 2 يا 3 بار از تلويزيون پخش شوند، اما نبايد بسادگي از كيفيت آنها عبور كرد.
توليد تله فيلم در تلويزيون چند سالي است به شكل جدي دنبال ميشود و روزبه روز شكل حرفهايتري به خود ميگيرد. اين تغييرات را هم در نوع روايت داستان فيلمها و هم در ساختار و فرم آنها ميتوان ديد. با همه اينها نبايد از يك نكته كليدي درباره اين آثار غافل ماند و آن هم تنوع در موضوع و سوژههايي است كه فيلمنامهنويسان سراغ آنها ميروند. در يك نگاه كلي بيشتر تلهفيلمها با موضوع خانوادگي ساخته ميشوند؛ فيلمهايي شخصيت محور كه بيشتر به ارتباط بين افراد يك خانواه ميپردازند. اما اگر اين فيلمها قرار است مانند سريالهاي تلويزيوني موجي از اخبار و اطلاعات را در جامعه ايجاد كنند، بايد با نگاه وسيعتري موضوعات اجتماعي را رصد كنند.
حالا كه تلويزيون اهتمام خود را روي توليد تله فيلم گذاشته و تصميم دارد به مرور آنها را جايگزين پخش فيلمهاي سينمايي خارجي كند؛ فيلمنامهنويسان، كارگردانان و تهيهكنندگان تله فيلمها بايد از اين فرصت ايجاد شده بيشترين استفاده را ببرند و فيلمهايي بسازند كه بتواند جايگزين مناسبي حتي اگر شده از نظر داستان براي فيلمهايي مانند دشمنان ملت باشد.
فيلمي مثل دشمنان ملت جداي از كارگرداني بسيار سنجيده و خوبي كه دارد و بازيگراني كه در آن ايفاي نقش ميكنند، در وهله اول داستاني متفاوت دارد، داستاني كه نشان ميدهد نويسندگانش براي نوشتن آن تحقيقات زيادي انجام دادهاند. به همين دليل فيلمي كه بر اساس فيلمنامه آنها ساخته شده در حافظه مردم ثبت ميشود و مخاطبان آن را به عنوان بخشي از اتفاقات واقعي جامعه قبول ميكنند؛اما تله فيلمها را مردم ما براحتي فراموش ميكنند و در بيشتر موارد حتي داستان آنها نيز خيلي زود از حافظه آنها پاك ميشود.
اين برخورد مخاطب با تله فيلمها را نبايد به حساب ماهيت تلويزيون گذاشت، چون در تلويزيون كشور ما سريالهايي مانند هزاردستان، امام علي(ع)، سربداران، خانه سبز ساخته شده كه بعد از گذشت چند سال از پخش آنها، هستند كساني كه ديالوگهاي اين سريالها را هنوز به خاطر دارند.
بنابراين شايد بهتر باشد دستاندركاران تله فيلمها به جاي دست كم گرفتن تلويزيون و تاثير آن بر مخاطب، نگاه خود را عمق بخشند و تواناييهاي خود را افزايش دهند؛ زيرا چنان كه از شواهد و برنامهريزي مديران تلويزيون برميآيد، آينده آثار نمايشي تلويزيون در دست كساني است كه خلاقترند و براي بهتر شدن كار زحمت بيشتري را تقبل ميكنند.
طاهره آشياني
گروه راديو و تلويزيون